اینجا هنوز اینجاست و کی میتونه بگه که از خاصیت ِ مجیکالش کم شده.

اینجا هنوز اینجاست و من میتونم هنوزم وقتی دارم زار میزنم توش چیز بنویسم.

و وقتی که استرس و سردرد و چشم‌درد و فشار و فلان روزامو گرفته.

من سیگنال نویز سفید بلدم و فردا یه روش یاد میگیرم برا پیدا کردن نزدیک‌ترین دونقطه بین تعدادی نقطه‌ی رندوم. اینا خوبیای ماجراست.

و یه کاور لپتاپ به غایت قشنگ، و سارا که به غرام گوش داده و ویدئوهای خوشحال‌کننده از آنیتا.

اینجا هنوز اینجاست حتی اگه خونده نشه.

ما یه سری فرزانگانی بودیم که دوست دارم خودمونو.

من همون آدمِ انتخاب راه‌هاییم که خودم میخوام، حتی اگه از استرس گریه کنم یا هر روز از فشار سردرد بگیرم.

میخواستم بگم این حجم از تنفرو تا حالا حس نکرده بودم، دیدم میتونم روون‌تر از این چیزا باشم حتی :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها